صلح پایدار
شنبه 10 / 2 / 1392برچسب:, :: 19:51 :: نويسنده : ارادتمند واجب بالذات
در مقابل واجب بالغیر است و آن چیزی است که عارض شدن وجوب به غیر او ممتنع باشد وگرنه توارد دو علت مستقل پیش می آید. (از کشاف اصطلاحات الفنون ص 1443). واجب بالذات یعنی موجودی که واجد جمیع مراتب کمالات و علةالعلل موجودات باشد و بعلاوه معنی علةالعلل بودن آن است که واجد جمیع مراتب معلولات باشد و حالت انتظاری در آن نباشد و آنچه لازمه علیت است بالفعل در آن وجود داشته باشد و خلاصه جمیع آنچه برای موجودات دیگرممکن است برای او بالفعل حاصل باشد. واجب الوجود بالذات واجب الوجود من جمیع جهات است زیرا اگر از جهتی از جهات فاقد مرتبه ای از کمال باشد در حصول آن کمال احتیاج به مکمل خواهد داشت و لازم می آید که از آن جهت ممکن باشد و لازم می آید که مرکب باشد از کمال و نقص واجب بالذات منحصر به یک موجود است که ذات حق تعالی است . (فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی سجادی ). و رجوع به واجب لذاته و واجب الوجود لذاته و واجب الوجود شود. از منبع دیگر: ماده نمی تواند واجب الوجود باشد
لازمه اعتقاد به این امر این است كه ماده را از نقص و نیاز بری بدانیم در حالی كه ماده سراسر نقصان است و برای بر طرف نمودن نقصان خود به دیگری نیازمند است . واجب بودن واجب و ممکن بودن ممکن، ذاتی آنها است یعنی نه این است که ممکن الوجود ممکن بود واجب باشد و واجب الوجود ممکن بود که ممکن باشد ولی تصادفا و یا به واسطه یک علت خارجی، آن یکی واجب شد و این یکی ممکن. واجب بالذات یعنی موجودی که واجد جمیع مراتب کمالات و علةالعلل موجودات باشد و بعلاوه معنی علةالعلل بودن آن است که واجد جمیع مراتب معلولات باشد و حالت انتظاری در آن نباشد و آنچه لازمه علیت است بالفعل در آن وجود داشته باشد و خلاصه جمیع آنچه برای موجودات دیگرممکن است برای او بالفعل حاصل باشد. واجب الوجود بالذات واجب الوجود من جمیع جهات است زیرا اگر از جهتی از جهات فاقد مرتبه ای از کمال باشد در حصول آن کمال احتیاج به مکمل خواهد داشت و لازم می آید که از آن جهت ممکن باشد و لازم می آید که مرکب باشد از کمال و نقص واجب بالذات منحصر به یک موجود است که ذات حق تعالی است . (فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی سجادی ). در حالی كه ماده واجب بالذت نیست ، زیرا واجب بالذات باد جمیع كمالات هستی را داشته باشد ، در حالی كه ماده هیچ یك از كمالات هستی را ندارد و بنابر قاعده « فاقد الشیء لایكون معطی الشیء» ماده ای كه حیات و شعور و ... ندارد چگونه می تواند حیات و شعور را به دیگری عطا كند ؟! فلذا ماده نمی تواند واجب الوجود باشد ، اگر ماده نمی تواند پس یقینا چیزی ماورای ماده وجود دارد كه واجب الوجود است و ن وجود محض و واجب الوجود بالذات ( كه دارای همه كمالات هستی است) می باشد.
نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||||||
![]() |